ترنمترنم، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

ترنم بهارم

قرار دارم...!!!!!

1392/2/29 20:26
نویسنده : لیلا
965 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

از اونجايي كه پيش دبستاني ترنم نزديكه محل زندگيمون هست و بيشتر بچه‌هاي همكلاسيش هم تقريبا هم محله‌ايمون هستن. هر وقت مي‌ريم پارك چند تا از دوستاي ترنم رو اونجا مي‌بينيم. كلي با هم بازي مي‌كنن.

ديروز عصر با وجود كارهاي زيادي كه داشتم گل دختر حسابي گير داده بود كه منو ببر پارك.

بهش مي‌گم خوب ماماني امروز خيلي كار دارم. بزار فردا مي‌برمت.

مي‌گه : " آخه من امروز با نازنين تو پارك قرار دارم !!!!!!!!!!!!!! اون الان منتظر منه !!!!!!!!!!"

من :

ترنم :" مامان مي‌تونم فردا با نازنين قرار بزارم؟ !!!!!"

 

 

پی نوشت : ترنم رو به چشم پزشکی بردم ، دکتر می گه برای تنبلی چشم باید چشم راستش رو ببنده تا چشم چپ فعالتر بشه. و اگر این کار رو نکنه بزرگتر که بشه براش ممکنه مشکل پیش میاد. ولی ترنم خیلی سختشه و هر کاری می کنم تا چند ثانیه بیشتر چشمش رو نمی بنده. انواع پدهای چشمی رو هم براش گرفتم ولی بازم قبول نمی کنه و می گه این پدها چشممو اذیت می کنه. من چکار کنم؟ یکی یه راه حل بهم بده لطفا...نییدونم کلافه

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
29 اردیبهشت 92 21:09
قـــــــــــــــرار؟!!!

ههههههههههههه ... چه باحال ...

-----------------

اِ وا، چقدر بد، خب حق هم داره بچه م .

چشماش اذیت میشه با عینک و پد !!!

ایشالا یه راه حل خوب پیدا کنی و با این قضیه بتونین کنار بیایین لیلا جان.


ان شاا....
مامان رقیه
29 اردیبهشت 92 22:05
ای بابا چقد سخته اینجوری
خوبه بزرگه حالا دیگه تنها راه اینه که باهاش حرف بزنی و قانعش کنی ولی مگه بچه های الان رو میشه قانع کرد خداییش!!!!
رمزو خصوصی میزارم


دارم سعي خودمو مي‌كنم رقيه جان.
ممنون از خصوصي‌ات.
مامان امین
29 اردیبهشت 92 22:05
لیلا جون به نظر من هرچی اصرار کنی اون بدتر میشه، شما عواقب این کار رو براش توضیح بده بعد بگو که خودت تصمیم بگیر و راه حل رو از خودش بخواه این بهتر بهت جواب میده ایشالا که هر چه زودتر به یک نتیجه خوب برسی عزیزم
خب دخترمون راست میگه دیگه قرار داره لطف کنید ببریدش وگرنه بدقول میشه ها


دارم كم كم اين كارم مي‌كنم. ان شاا.. كه جواب بده.
مامان ایمان جون
30 اردیبهشت 92 7:54
مامانی دخمل خوشکلمون از الآن واسه خودش مستقل عمل میکنه مگه بده!!!!!!!!!تازه خوبه که با نازنین قرار داره!!!!!!!1
عزززززززیز دلم , دلم برات تنگ شده بود.


آره ديگه . اونم چه استقلالي.
یاسین
30 اردیبهشت 92 9:16
سلام لیلا خانوم
ممنونم که بهم سر زدین
میگم چه دختر خوشگلی داری
خدا حفظش کنه
امیدوارم تو زندگیش همهیشه موفق باشه و غم نبینه
همیشه خوشبخت باشه و یه نوه خوشگل براتون بیاره


مرسي از لطفتون.
یاسین
30 اردیبهشت 92 9:17
بازم بهم سر بزنین
من خوشحال میشم
در ضمن من هر روز آپ هستم


ممنون كه شما هم به ما سر زديد. حتما.
مامان آمیتیس
30 اردیبهشت 92 11:51
واي عزيزم چقدر با حاله كه قرار ميذاري با من و آميتيسم قرار ميذاري ناز گلم


حتما خاله . خوشحال مي‌شيم.
مامان آمیتیس
30 اردیبهشت 92 11:53
عزيزم قربون چشاي خوشگلت برم اميد وارم ماماني يه راه حل خوب واست پيدا كنه كه تو هم راضي باشي


ممنون عزيزم. خدا كنه...
الهه مامان یسنا
30 اردیبهشت 92 13:40
سلام لیلا جون.. اول بذار بابت دیشب عذرخواهی کنم که اونطور شد تا نیم ساعت تو شوک اومدنشون بودم... ببخشید ... ای جان پس از الان دختر نازمون قرار میذاره واسه خودش... خاله جون قربونت بیا یسنا رو هم ببر وقتی قرار داری ایشالا یه راه خوب پسدا میکنی واسش واقعا سخته که از بچه بخوایم کاری که دوست نداره انجام بده..


اي واي اين چه حرفيه پيش مياد عزيزم حالا فرصت زياده.
آره ديگه اينم از قرار گذاشتن دختري ماست .باشه خاله دفعه بعد يسنا رو هم مي‌برم سر قرار.
☆ یاسمین ☆
30 اردیبهشت 92 15:08
حالا خوبه ازتون اجازه میگیره و قرار میذارهیاسمین که بصورت خیالی با موبایل بازیش، دائماً با دوستاش تو پارک قرار میذاره
راستش ترنم جون تو یه سنی هم هست که نمی شه از این قضیه به راحتی گذشت.حتماً با یه متخصص مشاوره بگیرید یا کسی که در این زمینه تجربه کافی رو داره.ایشاله که هیچ مشکلی براش پیش نیاد


ممنون از راهنمايي هاي خوبت عزيزم.
سعیده مامان آندیا
30 اردیبهشت 92 17:17
قربونش برم که انقده بزرگ شده و قرار میذاره با دوستاش
مامانی هر طور شده راضی اش کن که چشمش رو ببنده
طفلی حق داره


دارم كلي باهاش كار مي كنم . دعا كنيد كه زود زود خوب بشه.
خاله معصومه
31 اردیبهشت 92 12:27
1-به قرارهای بچه اهمیت بده نشه خاله ساره
2-من هیچ تجربه ای ندارم ببین با یک بازی راضی نمیشه



وايييييييي چرا؟ اگه خاله ساره اينو بخونه ...
خاله معصومه
31 اردیبهشت 92 12:33
دست مامانت درد نکنه چه وبلاگ خوشگلی داری
عکس هاشم خیلی قشنگه 


ممنون خاله معصومه مهربون.
مامان امین
2 خرداد 92 19:10
کودکی ، دخترکی ، موقع خواب

سخت پاپیچ پدر بود و از او می پرسید :

زندگی چیست ؟

پدرش از سر بی صبری گفت :

زندگی یعنی عشق

دخترک با سر پرشوری گفت :

عشق را معنی کن !

پدرش داد جواب :

بوسه ی گرم تو بر گونه ی من

دخترک خنده برآورد ز شوق

گونه های پدرش را بوسید

زان سپس گفت :

پدر … عشق اگر بوسه بود …

بوسه هایم همه تقدیم تو باد !!!
روز پدر بر همه ی پدرهای مهربان مبارک.


بسیییییییییییییار زیبا . ممنون از متن قشنگت.
رضوان مامان رادین
3 خرداد 92 18:31
به به ترنم خاله!!! از حالایی قـــــــــــــرار داریی...چشم خاله رضوان روشن

میبینی تور و خدا رضوان جون؟!!!!
مامان پارسا و پوریا
5 خرداد 92 20:15
من راه حل ندارم فقط هرجور شده کاری کن که ببنده. برادرزاده منم تنبلی چشم داشت اما با بی اهمیتی و بی مسئولیتی والدین محترمش الان که 12 سالشه نمره چشم تنبلش 4 شده و روز به روزم داره بیشتر میشه


كم كم داره بهتر مي‌شه و تا حدودي داره اين كارو مي‌كنه. ان شاا.. كه زودتر عادت كنه.
مامان محمد و ساقی
10 خرداد 92 2:04
قرارخوب قرار داشته دیگه میبردیش
آخی برای چشمش خیلی ناراحت شدم.حق داره بچه.ایشالله یه راهی پیدا بشه


ممنون عزيزم . ديگه كم كم داره بهتر مي‌شه و عادت مي‌كنه كه چشمش رو ببنده.
مهتاب
12 خرداد 92 14:44
ترنم گلم انشاا... این مشکل هم با کمک مامان مهربونت پشت سر بزاری گلم


حتما. خدا رو شکر دیگه حل شد.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنم بهارم می باشد