ترنمترنم، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

ترنم بهارم

آخرين روزهاي اول بودن

    دختر گلم كلاس اولت داره تموم مي‌شه فكر كنم حداكثر سه هفته ديگه بايد بري مدرسه. داري خودت رو آماده مي‌كني براي جشن الفبا. براي اين جشن  حرف " ر " براي تو افتاده و شعرش رو حفظ كردي .   " ر شكلش مثل موزه     خونه‌اش كنار حوضه      بار مي‌بره با باري      يه اسب داره يه گاري "   و همينطور كم كم داريد آماده مي‌شيد براي امتحانات پايان سال. اين روزها داره مثل برق و باد مي‌گذره . دلم براي اين روزها و اين اول بودن‌ها تنگ مي‌شه. دلم تنگ مي‌شه براي اين روزهايي كه با ذوق ميومدي خونه و مي‌گ...
20 ارديبهشت 1393

كمي دعا......

    ديشب با خبر شدم كه بهاره ، يكي از همكارام ، كه چند وقتيه درگير بيماريه ، جواب آزمايشش رو گرفته و دكترها براش تومور مغزي رو تشخيص دادن. از وقتي متوجه شدم حتي يك لحظه هم آروم و قرار ندارم. نمي‌دونم خودش الان تو چه شرايط روحي هست ،  فقط مي‌دونم با وجود يه دختر كوچولوي ناز كه اسمش بيتا ست ، حتما خيلي لحظه‌هاي سختي رو مي‌گذرونه. خدايا نمي دونم چطوري ازت بخوام و به چي قسمت بدم. خدايا فقط به اون فرشته كوچولوي نازنين رحم كن تا زودتر مامانش خوب بشه. حتما بيتاي يك و نيم ساله هم با قلب مهربونش متوجه شده كه مامانش اين روزا ديگه مثل قبل نيست. حتما اونم مي‌فهمه اين تغييرات رو. ...
30 مرداد 1392

نظرسنجي

  فهيمه جون مامان امين عزيز منو به يك نظرسنجي دعوت كرده ، ممنون دوست مهربونم ...    اگر ماهی از سال بودم... مهرماه، چون عاشق پائيزم بخصوص مهر ماه و آغاز برگ ريزان. اگر روزی از هفته بودم... پنجشنبه، چون فرداش تعطيله. اگر عدد بودم... 5 چون عدد خوش يمنيه . تاريخ ازدواجمون هم سه تا عدد 5 داشت . 15/5/85   اگر نوشیدنی بودم... چاي ، بخصوص اگه با خرما باشه. اگر ثواب بودم... كمك به كساني كه نيازمند هستن. اگر درخت بودم... سرو چون نماد استقامت و سرفرازی هستش. اگر میوه بودم... انگور چون ميوه بهشتي است . اگر گل بودم... گل رز. اگه آب و هوا بودم... ه...
29 خرداد 1392

بازی وبلاگی

بازم به یک بازی وبلاگی دعوت شدیم از طرف مامان آمیتیس عزیز. بعضی از سوالهاش یه کم سخته ولی باعث شد یه کم دقیقتر به خودم نگاه کنم. دلم می‌خواد همه دوستای مهربون وبلاگیمون رو به این بازی دعوت کنم ولی چه میشه کرد قواعد بازی اینه که فقط سه نفر رو باید دعوت کنیم. منم از سه تا دوستای عزیزم برای این بازی دعوت می‌کنم. مامان یه فسقلی الهه مامان یسنای عزیز رویا مامان تارای عزیز البته هم دوستان یه جورایی به این بازی دعوتن و خوشحال می‌شم که اونا هم برای ما از این بازی در وبلاگشون بنویسن .       بزرگترین ترس زندگیت؟ ترس از دست دادن عزيزان که حتی با تصورش هم اشکم درم...
20 خرداد 1392

دلت را بتكان

    دلت را بتكان غصه‌هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن! دلت را بتکان ! اشتباه‌هایت وقتي افتاد روي زمین!   بگذار همانجا بماند.   فقط از لا‌به‌لای اشتباهایت، یک تجربه را بیرون بکش قاب کن و بزن به دیوار دلت…   دلت را محکم‌تر اگر بتکانی تمام کینه‌هایت هم می‌ریزد و تمام آن غم‌های بزرگ و همه حسرت‌ها و آرزوهایت…   محکم تر از قبل بتکان تا این بار همه آن عشق‌های بچه گربه‌ای هم بیفتد! حالا آرام‌تر، آرام‌تر بتکان تا خاطره‌هایت نیفتد! تلخ یا شیرین ، چه تفاوت می‌کند؟ خاطره، خاطره ا...
15 اسفند 1391

سنگ و سنگ تراش

  سنگ و سنگ تراش روزی سنگ‌تراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می‌کرد، از نزدیکی خانه بازرگانی رد شد. در باز بود و او خانه مجلل باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: «این بازرگان چقدر ثروت دارد!» و آرزو کرد که او هم مانند بازرگان شود؛ در یک لحظه به فرمان خدا تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. وی تا مدتی فکر می‌کرد که از همه قدرتمندتر است تا اینکه روزی حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه به حاکم شهر احترام می‌گذارند حتی بازرگانان؛ مرد با خودش فکر کرد: «کاش من هم حاکم بودم، آن وقت از همه قدرتمندتر میشدم!» در همان لحظه او تبدیل به حاکم مقتدر ش...
28 بهمن 1391

بازي

    سلام . من به يك بازي دعوت شدم از طرف رضوان جون ، مامان رادين كوچولو. بازي اينجوريه كه بايد بنويسيم كه چرا وب لاگمون رو دوست داريم و سه تا از دوستانمون رو به اين بازي دعوت كنيم. من وبلاگ ترنم بهارم رو دوست دارم چون : 1- هديه‌اي از طرف من به گل زندگيمون هست ، كه بدونه لحظه لحظه زندگيش و بزرگ شدنش براي ما چه با ارزش و چه زيبا بوده .و با هر نفسش ما جون گرفتيم و شاد شديم. 2- توي اين دنيا و به دور از مشكلات و روزمرگيها ، وبلاگم براي من مثل يه دفتر خاطراته كه مي‌تونم توش از دختر نازنينم بنويسم ، از بهترين بهانه زندگيم و از بالاترين عشق ،كه عشق مادر به فرزند هستش. 3- توي اين دنياي مجاز...
28 بهمن 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنم بهارم می باشد