اين چند روز.....
چهارشنبه هفته قبل همراه گل دختر و بابايي به تهران رفتيم . .( البته مراسم مرغ سوخاری و سیب زمینی سرخ کرده مهتاب همچنان برقرار بود. )
چون عروسي آجي فاطمه 23 مرداد هستش و ميخواستن قبل از ماه رمضان جهيزيه رو بچينن ، ما هم رفتيم تهران براي كمك . كلي توي اين دو روز بهمون خوش گذشت . البته گل دختر هم همش توي اين مراسم چيدن جهيزيه عروس براي خودش غنيمت جمع كرد از دستبند گرفته تا سنگهای تزئینی .
جمعه عصر هم از تهران راه افتاديم. و آخر شب رسيديم خونه .( راه برگشت مراسم مرغ سوخاری و سیب زمینی سرخ کرده ، در مارال برگزار شد که زیاد به دل گل دختر نچسبید و گفت فقط مهتاب )
شنبه هم ترنم رو به كلاس نقاشي بردم. جلسه اولي بود كه به اين موسسه ميرفتيم. همونطور كه مربيشون ميگفت بيشتر روي خلاقيت بچهها كار مي كنن. به ترنم موضوع زير دريا رو داد و ازش خواست كه نقاشي بكشه. دختر نازم اولش چون محيط كلاس براش تازگي داشت ، احساس غريبگي ميكرد ولي كم كم يخش آب شد و شروع كرد به نقاشي . البته مربيشون هم با نشون دادن چند تا عكس به ترنم ايده ميداد . خلاصه بعد از اتمام نقاشي مربي خيلي راضي بود و كلي ازش تعريف كرد.
بعد از كلاس هم به مغازهاي كه مدرسه معرفي كرده بود رفتيم و مانتو و شلوار و مقنعه كلاس اول دختر نازنينم رو خريديم. چقدر عزيز دل ماماني ذوق ميكرد . سر از پا نميشناخت. قربون دختر نازنينم برم اميدوارم هميشه اينقدر براي مدرسه و درس مشتاق باشي .
جلسه دوم نقاشی هم موضوع روی دریا بود و اینم نقاشی عسل مامانی.
راستی امروز هم تولد باباست . من و گل دختر از دیروز در حال تهیه و تدارک مراسم تولد هستیم. کیک پختیم و کلی غذای خوشمزه. ان شاا.. پست بعدی با عکسهای تولد میایم.