سفر به مشهد
ميگن وقتي آقا خودش بطلبه ، يك دفعه ميبيني همچين زمينه براي رفتن به پابوسش برات فراهم ميشه كه خودت هم باورت نميشه كه چطوري راهي شدي. سفر ما هم به مشهد دقيقا همين حالت بود ، بدون هيچ برنامهريزي يكدفعه در يك تصميم ناگهاني راهي مشهد شديم. خيلي سريع همه چيز رو آماده كرديم و همراه مادر جون و بابا حاجي راهي مشهد شديم. شب اول توي تهران مونديم و روز بعد ، غروب به مشهد رسيديم. چون نزديك رحلت پيامبر و شهادت امام رضا بود خيلي مشهد شلوغ بود و چند ساعتي زمان برد تا تونستيم هتل پيدا كنيم ،البته توي اين زمان كلي به ترنم خوش گذشت و حسابي نذري خورد از نون گرف...