آبله مرغان
روز چهارشنبه عصر ترنم کمی سرفه می کرد. با بابایی تصمیم گرفتیم که به دکتر ببریمش ، همینکه بابایی می خواست لباس ترنم رو عوض کنه دیدیم بدن گل دخترمون چند تا جوش آبکی زده ، با دیدن جوشها به آبله مرغان شک کردم و وقتی به دکتر رفتیم شکمون به یقین تبدیل شد ، با توضیحات آقای دکتر خوشحالم از اینکه گل دختر الان آّبله مرغان درآورده و دیگه نگرانی از این بابت ندارم. با اینکه این بیماری ویروسی هست و واگیرداره ولی آقای دکتر توصیه کرد که ترنم بچه های فامیل به خصوص دخترها رو بوس کنه تا اونها هم تا کوچولو هستن آبله بگیرن چون هر چی سن بالاتر بره گرفتن این بیماری سخت تر و خطرناکتر می شه. حالا گذاشتیم به مزایده بوسی 10000 تومن.
این عکس دیروز ترنم هستش که صورتش چندتایی جوش زده بود.
و اما اینم عکس الانشه که خوابه و منم از فرصت استفاده کردم و ازش گرفتم . تعداد جوشها بیشتر شده ، اما با توصیه های اکید مامانی و بابایی دست بهشون نمی زنه و اونها رو نمی خارونه تا جاش نمونه .
ولی بدنش بعضی وقتا می خاره و کمی با کف دست اونها رو مالش می دیم تا بهتر بشه و جاشون روی بدنش نمونه. فقط شبها کمی تب می کنه که اونم طبیعیه.
در کل عزیز دل مامان خیلی آرومه و صبروریش تو این قضیه بزرگترین نعمت برای ماست.
در خوردن داروها هم خیلی همکاری می کنه و مدام در حال خورن خاکشیر و هندوانه است.
ممنونم گل مامان که همیشه بهترینی .
اینم عکس دوچرخه ترنم که دو هفته پیش براش خریدیم. البته عکس برای هفته قبل خونه مادر جونه که فرصت نشده بود بزارمش.