ترنمترنم، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

ترنم بهارم

زندگي خصوصي دخملي

1392/2/7 15:21
نویسنده : لیلا
1,550 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

روز چهارشنبه كه به خاطر يه كار اداري به تهران رفتيم. و پنج شنبه رو خونه عمه فرحين بوديم.

غروب پنجشنبه تو راه برگشت ترنم خانوم از لحظه‌اي كه راه افتاديم همش مي‌پرسيد :" بابايي چقدر مونده تا به رستوران مهتاب برسيم؟ " 

بابايي : " یک ساعت و نیم ديگه"

ترنم : خيليه؟؟

من : " نه ، حالا كمي بازي كن تا بعد"

5 دقيقه بعد : ترنم:"نرسيديم؟؟!!!"

من :" نه مامان هنوز خيلي مونده!"

ترنم:" تو كه گفتي خيلي نيست."324317_89.gif

من : " منظورم به اين زوديها هم نبود كه "

 10 دقيقه بعد ...." نرسيديم؟؟؟؟"

من : هر وقت نزديك شديم بهت اطلاع مي‌دم."

15 دقيقه بعد . ترنم: " خيلي مونده؟ "

من :   کلافه

20 دقيقه بعد ، 25 دقيقه بعد و.........

خلاصه آقا هر 5 دقيقه يكبار اين ديالوگ تكرار مي‌شد. 891218_76.gif

حالا رسيدم رستوران مهتاب . فكر مي‌كنين براي چي خانوم تا اونجا هي پرسيد و ما رو كچل كرد؟؟؟

فقط به خاطر يه بسته سيب زميني سرخ كرده و مرغ سوخاري با سس .niniweblog.com

ترنم وقتي به رستوران مهتاب رسيديم: 38619_piesmiley1.gif

ترنم بعد از اينكه از مهتاب اومديم بيرون و خيالش راحت شد:

ماماني : 761920_JC_see_stars.gif اوه

 

butterfly

 

جمعه بابايي مراسم مكه يكي از دوستاش دعوت بود بنابراين من و ترنم هم چون تنها بوديم رفتيم خونه مامان جون و با اونا رفتيم بيرون شهر.

 ترنم كلي توي طبيعت براي خودش بازي كرد و گل چيد .

غروب كه به خونه اومديم يكي از گلها رو گذاشته تو ليوان پر از آب و بعدم گذاشتش جلوي تلويزيون.

بهش مي‌گم :"عزيزم  اين گل براي اتاق خودت خيلي قشنگ تره ها .... "

 برگشته مي‌گه : " مامان ، آدم خوب نيست تو زندگي خصوصی كسي دخالت كنه‌ها"

من : 8017_shock2.gif 150519_297.gif

ترنم : 65.gif 

من : قهقهه

 

butterfly 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان یلدا و سروش
7 اردیبهشت 92 15:32
خدا حفظ کنه ترنم جون رو
این دیالوگ رو منم همیشه دارم. یلدا منم مثل ترنم جون هر 5دقیق تازه یادش میاد منکه به باباش میگم شاید حافظه کوتاه مدت بچم مشکل داره ولی خدا به بابا ها یه عمر طولانی بده که اگه این صبر رو نداشتن ما یه بلایی سر خودمون میاریم


واقعا . منم گاهي به اين حافظه كوتاه مدت شك مي‌كنم.
مامان ایمان جون
8 اردیبهشت 92 8:11
همیشه به گردش عزیزم

مامانی دختر گلمون راست میگه حالا بزرگ شده و برای خودش زندگی خصوصی داره دیگه






همينو بگو خاله . منم براي خودم زندگي خصوصي دارم خوووووووووووب.


مامان امیرناز
8 اردیبهشت 92 13:59
خصوصی داری
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
8 اردیبهشت 92 15:38
چهره های من از اول تا آخرش :








مامان امین
8 اردیبهشت 92 16:15
سلام لیلا جون، راست میگه دیگه کاری به زندگی خصوصی دختر خوشگلمون نداشته باش
لیلا جون وبلاگ ترنم گلی یه کم دیر باز میشه،هر وقت می خوام سر بزنم میگم ای جیگل دختر با ناز و ادا برم من، که وبلاگشم مثل خودش ناز داره دوستون دارم هزارتا


نم دونم عزيزم . حالا بررسي ميكنم . اگر مشكلي داشت حتما برطرفش مي كنم . ممنون از توجه شما عزيزم.
رضوان
8 اردیبهشت 92 22:23
لیلااااااااااااااا اینم باید بچه بهت بگه؟؟؟چرا تو زندگی خصوصی ترنم عزیز خاله دخالت میکنی دفعه آخرت باشه




خيلي خوب باشه ديگه دخالت نمي‌كنم.


الهه مامان یسنا
9 اردیبهشت 92 10:41
ای وای این دیالوگها که انگار همه جا تکرار میشه. میگم نکنه حافظه کوتاه مدتشون مشکل داره ها
خوب تو زندگی خصوصی دخترمون دخالت نکن دیگه مامان


چي بگم الهه جون...........
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
9 اردیبهشت 92 12:52
چرا ناراحتین؟!!!

من معذرت می خوام.


رضوان مامان رادین
9 اردیبهشت 92 13:41
ای مادر عزیز، تو بهترین گل واژه هستی، هستی؛ تو غزل لطیف روزگاری؛ تو دیوان محبت هایی؛ تو سرود جویباری؛ تو اقیانوس عشقی؛ تو دفتر رنج های نامکتوبی.پیشاپیش روزت مبارک


مامان امین
9 اردیبهشت 92 17:22
بلبلان آواز در گل یافتند، شاعران در زن تکامل یافتند، زن محبت را تلافی می کند خستگی را ترمه بافی می کند، زن درخشان می کند الماس را، زن تجلی می دهد احساس را، روززن بر شما مبارکبارد.


☆ یاسمین ☆
10 اردیبهشت 92 21:08
خب بچه دلش سیب زمینی و مرغ سوخاری میخواست دیگه،تقصیزی نداشته که همش زمان رو می پرسید
مامانی چیکار به زندگی خصوصیش داری؟


والا خواهر نظر كه مي‌تونيم بديم. نمي‌تونيم؟
مهتاب
10 اردیبهشت 92 23:18
چه جالب بود زندگی خصوصی این دخملی گل اما انگار زندگی خصوصی همه بچه ها شبیه همه
حتی اصرار کردن شون


آره خواهر مي‌بيني تو رو خدا...
مامان محمد و ساقی
18 اردیبهشت 92 16:37
نوش جونت ترنم جان
مامانی واقعا" شما به زندگی خصوصیش چیکار داری؟


چي بگم عزيزم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنم بهارم می باشد