ترنمترنم، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

ترنم بهارم

اولين باري كه گل دخترم تنهايي به خريد رفت

1392/4/31 10:28
نویسنده : لیلا
812 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

29 تير - به اندازه تمام دنيا خوشحالم. آخه جيگر مامان تنهايي رفته برام خريد كرده.

بعدازظهر داشتم ترنم رو مي‌بردم كلاس نقاشي كه توي ماشين حالش بد شد . فكر كنم به خاطر گرماي بيش از حد هوا بود و يا آلودگي هوا ،نمي‌دونم.600219_dunnof.gif

خلاصه ديگه كلاس نرفتيم و برگشتيم خونه.  كمي بعد كه ترنم حالش بهتر شد گفت ماماني چيزي لازم نداري برم از آقاي فريدوني برات بخرم.

خيلي تعجب كردم .Wow1.gif  آخه تا به حال ترنم تنهايي به مغازه نرفته بود. خلاصه از اون اصرار و از ما انكار.  تا بالاخره موفق شد كه منو راضي كنه 890819_surrender.gif كه تنهايي به مغازه بره.

بهش پول دادم و نشستم پشت پنجره تا گل دختر رو ببينم.797420_Connie-JC_window.gif

با اينكه بايد از خيابون رد مي‌شد و كلي بهش هشدار دادم كه مواظب باشه ولي به سرعت باد رفت و برگشت.735419_panicsmiley2.gif

 منم از ذوقم همون دم در ازش عكس انداختم  و كلي بغلش  كردم.Smiley

مرسي فرشته مهربون من كه با دستهاي كوچولوت برام خريد كردي. 677919_0n8n0vzo03tretav.gifقربونت بره ماماني.

چيزهايي كه تو خريدي با يه دنيا عشق خورديم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
31 تیر 92 11:48


وای ....

اشک ذوقمان جاری شد ...

ای جووونم ... ترنم جوووونم... آفرین ...

خییییلی کار خوشگلی کردی ...

+ + +

توی اون دستش پول ِ ، توی اون دستش خوراکی

واقعا هم اون غذا خوردن داره ...


مرسي از اين همه محبت و مهربوني شما . ان شاا.. هر چه زودتر شما هم اين حس رو تجربه كني.
مامان آمیتیس
31 تیر 92 11:59
عزيزم ايشالا خريد عروسيت نازنينم


ممنون از دعاي خوبت عزيزم.
سعیده مامان آندیا
31 تیر 92 13:54
عزیز دلم
خیلی ذوق کردم مامانی


مرسي از محبتت نازنين.
رضوان مامان رادین
31 تیر 92 18:33
آفرین به ترنم خاله...واسه خودش خانومی شده ماشاا...


ان شاا.. رادين هم يه روز برات بره خريد . اونوقت رضوان جون نمي‌دوني چه مزه‌اي ميده.
مامان یاسمن و محمد پارسا
1 مرداد 92 2:41
فدای دل مهربونت عزیزم قربون دستهای کوچولوت نازنینم


خدا نكنه عزيزم. مرسي از محبتت گلم.
☆ یاسمین ☆
1 مرداد 92 13:40
عزیز دلم خیلی ماهی،چه عکسی،هم خرید کرده هم بقیهء پولش تو دستای قشنگشه
واسه خودش خانومی شده،ولی مامانی،نوشته بودی خیابون،خیلی ترسیدمخدا برات حفظش کنه این دخملی نازو


منم خيلي سفارشش كردم بابت رد شدن از خيابون. البته از اون روز ديگه بهش اجازه ندادم. ولي يكبار تجربه براش بد نبود.
الهه مامان یسنا
1 مرداد 92 14:35
ای خدا ترنم خانم خیلی بزرگ شدی عزیزم. خدا محکم تو دستلی خودش نگهت داره. خاله جون از خیابون میخوای رد بشی حواست رو خیلی جمع کن باشه ؟


از اون روز به بعد همش مي‌گه مامان خريدي نداري كه برات انجام بدم. منم زياد جرات نمي‌كنم بفرستمش .
مهتاب
4 مرداد 92 18:45
به به چه دخملی دیگه حسابی روی کمکش حساب کنید


آره ديگه. كلي براي خودش خانوم شده.
مامان محمد و ساقی
7 مرداد 92 16:38
ای جااااااااااااااااااااااااااااااااااااااانم,عزیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزم
وای خیلی لذت بخشه.درکت میکنم.محمد هم اولین بار کلاس اولش تموم شدهبود برام خرید کرد.
آفرین به ترنم عزیز


خيلي مزه مي‌ده.
مامان پارسا و پوریا
13 مرداد 92 0:33
عزیـــــــــــــزم.پارسا هم میره خرید اما فقط برای خودش! در این زمینه استادیه واسه خودش


ديگه راهشو كه ياد بگيرن نمي‌شه جلوشونو گرفت.
مامان رقیه
17 مرداد 92 9:22
عزیزززززززززززززم


گللللللللللللللللم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنم بهارم می باشد