مسافرتهاي كوتاه اين چند وقت
سلاااااااااااااااااام به دوستاي گلم.
این چند وقت جاتون خالی همش به مسافرت بودیم.ببخشید اگر کمی دیر این پست رو میزارم. آخه عکسها آماده نبودن و منتظر بودم تا عکسها به دستم برسه.
چهارم ،پنجم و ششم بهمن رفتیم اصفهان . بابایی از طرف چند تا شرکت به نمایشگاه بین المللی کشاورزی دعوت شده بود.
ما هم از فرصت استفاده کردیم و همرا مامان جون، بابا جون و خالهاینا با بابایی رفتیم اصفهان.
از اونجايي كه دوست بابا جون تو كار صنايع دستي و قلم زني هست ، توي خونهشون دو تا قوري و سماور و يك گلدون قلمكاري بزرگ بود كه كلي باهاشون همراه لعيا (نوه دوست بابا جون ) عكس انداختي و بهت حسابي خوش گذشت.
ترنم و لعيا
ترنم داره سعي ميكنه بره توي قوري
یازدهم و دوازدهم بهمن رو مرخصی گرفتم و از دهم که تعطیلی بود تا سیزدهم رفتیم تهران خونه عمه جون.
عليرغم اينكه هواشناسي اعلام بارندگي كرده بود ، هوا خوب بود و ما هم از فرصت استفاده كرديم و کلی خرید کردیم .
هرچند مثل هميشه دخملي نازم براي رفتن به خريد از خودش اشتياقي نشون نميداد و ميموند خونه.
ولي يك بار كه لباس براش گرفتم و اندازش نبود با كلي خواهش و تمنا قبول كرد كه قدم رنجه كنه و با ما بياد تا لباسش رو عوض كنيم.
مباركت باشه عزيزم ، دختر نازنينم.در ضمن عكسهاي مربوط به لباسهات هم باشه براي عيد.