سفر شمال
بالاخره بعد از يك ماه تاخير اومديم. اين چند وقت توي اداره خييييييييلي سرم شلوغ بود و نميتونستم آپ كنم و اينترنت خونه هم كلا تعطيل شده ديگه. اين شد كه ما اومديم با كلي تاخير و اما اين چند وقت همه چيز امن امان بود. آخرين روز كه ترنم به مدرسه رفت 7 خرداد بود كه فقط سه نفر از بچهها اومده بودن و رسما كلاس اول دختر نازنينم تموم شد. توي پست بعدي ميام با جشن فارغالتحيلي كلاس اول چون هنوز عكسها و فيلم جشن به ذستمون نرسيده. روزها ميگذرن طبق روال معمول و ترنم خانم ما كلاس اسكيت ميرفت و البته هنوز هم داره ميره كلاس اسكيت.
براي اين چند روز كه تعطيلي بود برنامه سفر تدارك ديديم و منم شنبه و يكشنبه مرخصي گرفتم. كجا بريم كجا بريم بالاخره تصميم به شمال رفتن شد. و اينگونه بود كه سفر سه نفره ما روز چهارشنبه 14 خرداد شروع شد.
غروب چهارشنبه سر راه به رستمآباد و روستاهاي اطرافش رفتيم. جاهاي بكر و سرسيزي كه از ديدنشون سير نميشديم.
شب به بندر انزلي رسيديم و اونجا مونديم. صبح هم كنار دريا و صفاااااااااااااااااااا
ترنم و بابايي كنار دريا
اولش ترنم از دريا ميترسيد.
امااااااااااا بعدش كه ديگه ترسش ريخت نميشد از دريا جداش كرد. بعد از 5 ساعت بازي كردن توي دريا هنوز دل نميكند.
ترنم در حال جمع كردن صدف. فكر كنم چند كيلويي صدف جمع كرد و با خودش آورد.
ميشه كنار دريا رفت و با ماسهها بازي نكرد؟
كم كم يه موج بزرگ داره به قلعه شني ترنم نزديك ميشه.
و آب قلعه رو خراب كرد.
شبها كنار اسكله و تالاب هم براي خودش حال و هوايي داشت.
پنجشنبه صبح به جنگل گيسوم رفتيم.
و بعد از اون به سمت جاده خلخال كه فوقالعاده زيبا و ديديني بود.
توي همون جاده بعد از ناهار كنار يه رودخونه نگه داشتيم و چند ساعتي رو مونديم. واقعاااااااااااااا يه تيكه از بهشت بود .
شب هم در نزديكي ماسوله يك ويلاي جنگلي گرفتيم كه كم از ويلاهاي كنار دريا نداشت.
شاليزارهاي برنج پر بود از قورباغه كه ترنم با ديدنشون به وجد ميومد و از دور ذوقشون رو ميكرد.
صبحونه خوردن در كنار شاليزارهاي برنج هم لطف زيادي داشت.
به گفته اهالي اونجا ، شاليزارها پر از لاكپشت بود اما هر چي ترنم و بابايي گشتن حتي يه دونه هم پيدا نكردن.
اينم آخرين عكس سفر در شهر قزوين و در يك مجتمع تفريحي و صد البته با مرغ سوخاري و سيبزميني سرخ كرده.
روز آخر سفر هم تهران مهمون عمه فرحين بوديم و آخر شب به شهرمون رسيديم.
قبل از سفر فكر ميكردم اگر كسي توي اين سفر باهامون باشه بيشتر بهمون خوش ميگذره و اصلاااااا تصورش رو هم نميكردم سفر سه نفره اينقدر بچسبه. آخه اين اولين بار بود كه فقط خودمون بوديم . به ما كه خييييييييييييلييييييييييي خوش گذشت پيشنهاد ميكنم شما هم حتما براي يكبار هم كه شده اينجور سفر رو امتحان كنيد . ضرر نميكنيد.